درس 10 زندگی در دنیای امروز سال چهارم

دروس دین و زندگی متوسطه دوم

درس 10 زندگی در دنیای امروز سال چهارم


درس 10

زندگی در دنیای امروز

1-           شيوهٔ مطمئن زندگى و روش قابل اعتماد در مواجههٔ با مسأله ها چیست؟

 

 عمل به احکام و راهنمايى خداوند، در دنياى پيچيدهٔ امروز، تنها شيوهٔ مطمئن زندگى و روش قابل اعتماد در مواجههٔ با مسأله هاست.

 

2-           درچگونه دنیایی است که سقوط به وادی هاى هولناک گمراهى و سرگردانى را درپى خواهد داشت؟

در دنيايى که برترين معيارها و ارزش ها و مقدس ترين حقيقت ها تخريب مى شوند، بسيارى از باطل ها را حق و حق ها را باطل جلوه مى دهند، سهل انگارى در عمل و بى توجهى به احکام خداوند، قرار دادن خود بر لبهٔ پرتگاهى است که سقوط به واد ی هاى هولناک گمراهى و سرگردانى را درپى خواهد داشت.

 

3-           خداونددر باره دنیایی که سقوط به وادی هاى هولناک گمراهى و سرگردانى را درپى خواهد داشت چه می فرماید؟

 

 خداوند همين خطر را به ما هشدار مى دهد و مى فرمايد:

اَفَمَنۡ اَسَّسَ بُنۡيانَه و         آيا آن کس که بنياد [کار] خود را

عَلىٰ تَقۡوىٰ مِنَ اللّه وَ رِضۡوانٍ بر پايهٔ تقوا و خشنودى خدا نهاده

 خَيۡرٌ                   بهتر است

اَمۡ مَنۡ اَسَّسَ بُنۡيانَه و        يا کسى که بناى خود را پى ريزى کرده

عَلىٰ شَفا جُرُفٍ هارٍ        بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط

فَانۡهارَ به ی فى نارِ جَهَنَّمَ و با آن در آتش دوزخ فر و مى افتد؟

وَاللّهُ لا يَهۡدِى الۡقَوۡمَ الظّاِلمينَ و خداوند گروه بيدادگران را هدايت نمى کند.

 

4-چرا برخى اين راه يقينى را ناديده مى گيرند و به اين در و آن در مى زنند و فرصت هاى زندگى را از دست مى دهند؟

 

قبل از بيان برخى از احکام ضرورى، توجه به دو نکته لازم است:

۱ -هريک از احکام و دستورات خداوند، داراى علت خاصى است. اگر خداوند مهربان ما را به انجام کارى فرمان داده، حتماً آن کار به نفع ما بوده است. و اگر از کارى منع کرده حتماً آن کار به ضرر ماست، گرچه ما از انجام آن خيلی خوشمان نيايد. قرآن کريم می فرمايد: چه بسيار چيزهايی که شما آنها را خوش نمی داريد، درحالی که برای شما خوب است و خداوند به آنها فرمان داده و چه بسيار چيزهايی که دوست می داريد و آنها برای شما بد است و خداوند آنها را منع فرموده است. زيرا خداست که بر هر چيزی آگاه است ولی شما اين گونه نيستيد.

 

احکام و دستورات دین بر پایه ی................ خداوند است که خوشبختی ما را به ارمغان می آورد.

 

۲ -ممکن است ما انسان ها علت برخى از احکام را درک نکنيم، به خصوص وقتى که ببينيم برخى از جوامع امروزى برخلاف آن احکام عمل مى کنند. در اين قبيل موارد بايد به عقل و خرد خود مراجعه و توجه کنيم که علم ما نسبت به علم و حکمت خداوند، بسيار ناچيز است و بناى زندگى بر پايهٔ علم خداوند است که خوشبختى و سعادت را به ارمغان مى آورد.

 

برخی از احکام زندگی در دنيای امروز

احکام موارد زیر را بنویسید؟ ( واجب کفایی- مستحب – مکره- حرام)

الف- بازی با ابزار قمار از طریق کامپیوتر

ب – تولید فیلم های مستند علمی برای تربیت دینی در شرایط ضروری

ج – بازی های ورزشی برای سلامتی و تقویت جسم و روح

د- تقلید از مدهایی که ترویج دهنده ی یک گروه غیر اخلاقی است.

الف) ورزش و بازی

۱ بازى، ورزش و باز ى هاى ورزشى که براى نشاط، سلامتى و تقويت جسم و روح انجام می شود، اگر به قصد آمادگى بيشتر براى انجام وظايف الهى باشد، مستحب است و پاداش اخروى دارد.

 

۲ کسانى که برای تقويت رابطهٔ صميمانه ميان خويشان و همسايگان و سلامت اخلاقى افراد خانواده در بازی ها و ورزش های دسته جمعی پيش قدم می شوند، از پاداش اخروى بهر ه مند خواهند شد.

 

۳ شر ط بندى، از امور زيا ن آور روحى و اجتماعى است و انجام آنها، حتى در باز ى ها و ورز شهاى معمولى، حرام مى باشد.

 

دلایل حرمت قمار را بنویسید؟

 

۴ قمار حرام است و بازى با وسايل و ابزارهايى که در جامعه به عنوان ابزار قمار شناخته شد ه اند، اگرچه به قصد قمار نباشد، حرام است. شرکت در مجالس قمار نيز حرام می باشد. يکى از دلايل حرمت مى تواند اين باشد که زشتى قمار در اذهان باقى بماند و زمينهٔ پيدايش قمار در جامعه فراهم نشود.

 

۵  دادن جايزه توسط سازمان ها، نهادها و افراد به ورزشکاران جايز است و اگر کسانى اين جوايز را به اين نيّت بدهند که افراد جامعه به ورزش و بازى هاى مفيد رو آورند و سلامتى جسم و جان خود را افزايش دهند، کار نيکی کرده اند و از پاداش اخروى برخوردار خواهند بود.

بازی های ورزشی برای سلامتی و تقویت جسم و روح چه حکمی دارد؟

فراهم کردن امکانات ورزشی برای دور شدن از فساد چه حکمی دارد؟

۶  اگر ورزش و باز ى هاى ورزشى براى دور شدن افراد جامعه از فساد و بی بندوبارى هاى دنياى کنونى ضرورت يابد، فراهم کردن امکانات آن واجب کفايى  است.

١-منظور از بازی ،ورزش، بازی های ورزشی چیست؟  (پاورقی)

 بازى مجموعه فعاليت هايى است که براى نشاط و تفريح انجام مى شود. ورزش مجموعهٔ حرکاتى است که براى سلامتى جسمانى و تقويت اندام هاست. بازى هاى ورزشى، آن دسته از بازى هايى هستند که هم سبب نشاط و فرح مى شود و هم به تقويت اندام ها کمک مى کند، مانند فوتبال، واليبال، دو و ميدانى و بسيارى از بازى هاى محلى.

2- واجب کفایی چیست؟ ( پاورقی)

 واجب کفايى، عملى است که بر همه واجب است و اگر کسانى در حدّ کفايت به آن اقدام کنند، از دوش ديگران برداشته مى شود.

۷ بازى با ابزار قمار از طريق کامپيوتر، مانند بازى با همان ابزار است و حرام مى باشد.

 

ب) فرهنگ و ارتباطات

 

سوال جای خالی :

 

۱ توليد فيلم هاى سينمايى و تلويزيونى، مستند علمى، تاريخى و اجتماعى که به نيّت اعتلاى فرهنگ اسلامى و تربيت دينى باشد، مستحب است و در شرايط ضرورى، واجب کفايى است.

۲ توليد سايتها در شبکهٔ اينترنت به منظور اشاعهٔ فرهنگ و معارف اسلامى و مقابله با انديشه هاى کفرآميز و ابتذال اخلاقى، مستحب است و افرادى که توانايى علمى، فنى و مالى آن را دارند، بايد به توليد آن مبادرت ورزند.

 

۳ توليد، توزيع و تبليغ، فيلمها، لو حهاى فشرده، نوارهاى کاست، مجلات، روزنامه ها، کتا بها و انواع آثار هنرى به منظور گسترش فرهنگ و معارف اسلامى و مبارزه با تهاجم فرهنگى و ابتذال اخلاقى، از مصاديق مهم عمل صالح و از واجبات کفايى و داراى پاداش اخروى بزرگ است.

 

۴ توليد، توزيع و تبليغ، فيلم ها، لوح هاى فشرده و ساير رسانه ها که دربردارندهٔ تصاوير يا متونی که موجب انحراف و فساد مى شوند و يا دربردارندهٔ موسيقى مطرب و مناسب با مجالس لهو و گناه باشند، از گناهان بزرگ شمرده مى شود و خريد و فروش آنها حرام است. همچنين، تماشا کردن و گوش دادن به آنها نيز حرام است.

۵  ابزارهاى دريافت شبکه هاى ماهواره اى و رسانهٔ اينترنت، از اين جهت که صرفاً وسيله اى براى دريافت برنامه هاى مختلف تلويزيونى و ارتباط هستند، که هم برنامه هاى حلال دارند و هم حرام، حکم ابزار مشترک را دارند. بنابراين، خريد و فروش و نگهدارى آن براى امور حرام، حرام و براى امور حلال، جايز است.

ولی چون اين ابزار زمينهٔ دريافت برنامه هاى حرام را براى خود و اطرافيان خود کاملاً فراهم مى کند و گاهى نگهدارى آن مفاسد ديگرى را نيز دربر دارد، خريد و نگهدارى آنها حرام است؛ مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفادهٔ حرام نمى کند و نگهدارى آن در خانه،مفسده اى را به دنبال ندارد.

 

البته در اين قبيل موارد، قوانين دولت جمهورى اسلامى ايران که مصالح کلى جامعه را در نظر دارد، اولويت دارد و لازم الاجرا است.

موسيقى لهوى و مطرب که مناسب با مجالس عيش و نوش باشد، حرام محسوب مى شود و فرقى نمى کند که موسيقى کلاسيک باشد يا غيرکلاسيک. اينگونه موسيقى ها به سبب ويژگى هايى که دارند، انسان را از خداوند متعال و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بى بندوبارى و گناه سوق مى دهند.

 

۷ به کارگيرى آلات موسيقى براى نواختن موسيقى غيرلهوى، اگر براى اجراى سرودهاى انقلابى و يا براى اجراى برنامه هاى فرهنگى مفيد باشد، اشکال ندارد، به شرط اين که مستلزم مفاسد ديگرى نباشد.

 

۸  شرکت در جشنهاى شادى، مانند جشن عروسى، درصورتى که مستلزم گوش دادن به غنا و موسيقى مطرب و يا هر عمل حرام ديگرى نباشد، اشکال ندارد؛ همچنين فيلم برداری مردان از مجالس مردان و زنان از مجالس زنان جايز است اما فيلم بردارى مردان از زنانى که رعايت حجاب کامل را نمى کنند، حرام است.

۹ اگر مؤلف يا ناشر يا توليدکنندهٔ فيلم، نوار و لوح فشرده قيد کرده باشد که چاپ يا تکثير آن، بدون اجازهٔ صاحبش ممنوع است، لازم است حقوق صاحبان آن مراعات شود.

ج) روابط با بيگانگان

۱ اگر خريد کالاهاى وارداتى از کشورهاى غيراسلامى و استفاده از آنها باعث تقويت دولت هاى کافر و استعمارگر که دشمن اسلام و مسلمين هستند، شود و يا قدرت مالى آنها را براى هجوم به سرزمين هاى اسلامى يا مسلمين در سراسر عالم، تقويت نمايد، واجب است که مسلمانان از خريد و به کارگيرى و استفاده از آنها اجتناب کنند.

۲ هر نوع تجارتى که به نفع دولت غاصب صهيونيستى که دشمن اسلام و مسلمين است، تمام شود، حرام است. وارد کردن و ترويج کالاهاى آنان که از ساخت و فروش آن سود مى برند، حرام است.

اگر اين قبيل کالا در فروشگاه هاى کشورهاى اسلامى باشد، خريد آنها بر مسلمانان حرام است.

در چه شرایطی خرید لباس هائی که توسط دولت های استعماری تولید شده ، حرام است؟

۳ خريد و پوشيدن لباس هايى که توسط دولت هاى استعمارى توليد شده اند، اگر مستلزم ترويج فرهنگ غيراسلامى دشمن باشد و باعث تقويت اقتصاد آنان براى استعمار و استثمار سرزمينهاى اسلامى شود، يا منجر به وارد شدن ضرر اقتصادى به دولت اسلامى گردد، حرام است.

تقلید از مدهایی که ترویج دهنده یک گروه غیر اخلاقی است چه حکمی دارد؟

۴ معمولاً مدهايی که در غرب پيدا می شود، دربردارندهٔ پيامى منفى يا ترويج دهندهٔ يک گروه غيراخلاقى است. به طور کلى، تقليد از مدهايى که شبيه شدن به دشمنان اسلام و ترويج فرهنگ آنها را به دنبال دارد، حرام است.

 

 

برای مطالعه

الف) نگاهی کوتاه به تمدن اسلامی

 

١ مختصری از اوضاع فرهنگی پيش از اسلام

 

اميرمؤمنان على از آن ايام اين گونه ياد مى کند:

خداوند رسول خويش، محمد را زمانى فرستاد که مدتى از پيامبران پيشين »

مى گذشت. ملت ها در خوابى عميق فرورفته و فتنه و فساد، جهان را فراگرفته بود. رشته ها ازهم گسيخته و آتشِ جنگ، زبانه مى کشيد.

مردم آن زمانه، مذاهب پراکنده و خواسته هاى متناقض و روش هاى متفاوت داشتند.

برخى خدا را شبيه ساير مخلوقات مى دانستند و برخى نيز غير او را پرستش مى کردند. مردم از شيطان اطاعت م ىکردند و در راه او گام برم ىداشتند و از آبشخور او مى نوشيدند.عَلَم هاى شيطان توسط اين مردم به حرکت درآمده و پرچمش در فتنه هايى که شيطان، مردم را ازطريق آن زير پاهايش مى کوفت و زير سم هايش لگدمال مى کرد، برافراشته شده بود.

شما مردم در آن زمان بدترين کيش و آيين را داشتيد. در ميان سنگ هاى سخت و

مارهاى زهرآلود زندگى مى کرديد، آب تيره مى نوشيديد، غذاى ناگوار مى خورديد، خون يکديگررا مى ريختيد و از خويشان مى بريديد. بت ها در ميان شما جاى داشت و گناه، شما را فراگرفته بود.

بسيارى از مردم، داشتن دختر را ننگ م ىشمردند و وقتى به آنها خبر م ىدادند که خداوند. دخترى به آنها بخشيده، ناراحت مى شدند و حتى برخى، دختران خود را زنده به گور مى کردند . و اگر پدرى دخترش را زنده مى گذاشت، مرگ زودرس او را سعادتى براى خود مى شمرد

در داخل قبايل، غارت اموال، دزدى، برده دارى، قمار، ربا و داد و ستدهاى نادرست رواج داشت. کعبه مرکز بت هاى مختلف شده بود و شمارهٔ بت ها به ۳۶۰ مى رسيد. بسيارى نيز به پرستش ارواح و ماه و ستارگان مشغول بودند.

خارج از شبه جزيرهٔ عربستان نيز، جهان آن روز آميزه اى از تهى دستى، شلاق خوردن و سوختن محرومان، انديش ههاى خشکيده و غر ضآلود کشيشان و کاهنان و موبدان و تجمل پرستى درباريان بود. خسرو پرويز، پادشاه ايران در زمان طلوع اسلام خود را آدمى فناناپذير از ميان خدايان و خدايى بسيار جليل در ميان مردمان مى شمرد. در پادشاهى ساسانى حدود يک درصد کل جمعيت آن روز ايران، همه چيز را در اختيار داشتند و بيش از ۹۸ درصد مردم چون بردگان از حقوق اوليه و اساسى خويش محروم بودند. امپراتورى روم با استبداد اداره م ىشد و مسيحيت تحريف شده را مبناى حکومتى ساخته بود. تبعيضات نژادى، انحطاط اخلاقى، تشکيلات ادارى پيچيده و جنگ هاى طولانى مدت و پى درپى اين امپراتورى را به افول کشانده بود. مردم به چهار طبقهٔ اشراف، شواليه ها، طبقهٔ متوسط و بردگان تقسيم مى شدند.

 

٢ گزارشی از تلاش مسلمانان صدر اسلام برای تحقق معيارها

 

الف) دربارۀ معيار چهارم

 

در جامعه اى با آن فرهنگ منحط، پيامبر خدا با رفتار و عمل خود بسيارى از سنت هاى جاهلى را نابود ساخت. رفتار ايشان با دخترشان، حضرت فاطمه براى جامعهٔ آن روز و نيز امروز بسيار آموزنده است. او پيامبرى بود که پسرى برايش نمانده بود و فقط چهاردختر داشت که کوچکترين آنها فاطمه بود. از اين رو، برخى از اعراب، پيامبر را ب ىدنباله) صدا م ىکردند تا تحقيرش نمايند. امّا اين پدر بزرگوار، همراه با دختر خردسالش، ) « ابتر لقب گرفت « کوثر » رسالت تغيير و انقلاب در نگرش انسا نها را برعهده گرفتند. فاطمه زهرا

و پس از رسول خدا چشمه سار هميشه جارى خوبى ها و ارزش ها در جامعهٔ اسلامى شد. قبل از او نيز، حضرت خديجه کنار پيامبر گرامى اسلام ايستاد و پشتيبانى صميمى براى وى بود؛ ثروت فراوان و شخصيت اجتماعىِ خود را فداى جهاد رسول خدا کرد و نقش ممتاز خود را در شکل گيرى بزرگترين تحول جهانى ايفا نمود.

به تدريج، رفتارهاى پيامبر و دخترش جهت احياى ارزش هاى فراموش شدهٔ انسانى به بار نشست و فروريختن سنت هاى جاهلى آغاز شد. رسول خدا سه دختر ديگر هم داشت که هر سه، قبل از رحلت پيامبر از دنيا رفته بودند. بدين ترتيب، تنها فرزندى که از پيامبر باقى ماند، يک دختر بود: حضرت فاطمه . او وارث و ترويج کنندهٔ همهٔ مفاخر و ارز شهايى شد که پيامبر اکرم به ارمغان آورده و پيامبران بزرگ الهى همچون نوح و ابراهيم و موسى و عيسى براى آنها مبعوث شده بودند.

خانهٔ فاطمه و خانهٔ پدر کنار يکديگر بود. اين خانه را يک خلوت دو مترى از هم جدا و دو پنجرهٔ روبه روى هم، خانهٔ پدر و دختر را به يکديگر متصل مى کرد. هر صبح پدر دريچهٔ پنجره را مى گشود و به دخترش سلام مى کرد. هرگاه قصد سفر داشت، به سوى منزل فاطمه مى رفت، در مى زد و با او خداحافظى مى کرد. هرگاه نيز که از سفر برمى گشت،

فاطمه اولين کسى بود که پيامبر به سراغش مى آمد و حال او را مى پرسيد. مورخان گواهى داده اند که اين پدر همواره دست دخترش را مى بوسيد و دربارهٔ او مى فرمود:

 بهترين زنان جهان چهار تن اند: مريم، آسيه، خديجه و فاطمه خداوند از خشنوديش خشنود و از خشمش به خشم مى آيد.  خشنودى فاطمه خشنودى من است و خشم فاطمه خشم من.

 فاطمه پار ه اى از تن من است، هرکه او را بيازارد مرا آزرده است و هرکس مرا بيازارد، خدا را آزرده است.

حضرت زهرا پس از درگذشت حضرت خديجه، در همان خردسالى همراه پدر

سختى هاى دوران بعثت را با شکيبايى تحمل کرد و با دست هاى کوچک خود نوازشگر پدر بزرگوار خود بود. روزى پدر را در مسجد الحرام به باد ناسزاگويى و کتک گرفته بودند، فاطمه خردسال در فاصله اى اندک ايستاده بود و مى نگريست. روزى ديگر در مسجدالحرام، پدر به سجده رفته بود که مخالفان شکمبهٔ گوسفندى را بر سرش انداختند. در اين زمان فاطمه خود را به پدر رسانيد، آن را برداشت و با دست هاى کوچک و مهربان خود سر و روى پدر راپاک کرد، او را نوازش نمود و به خانه بازگرداند.

در اين خانواده، زنان، پ ا ب ه پاى مردان، تاريخ را رقم زده اند:

خديجه حامى بزرگ پيامبر ،فاطمه همراه پدر و حامى بزرگ على ، و زينب در کنار برادر و پيام رسان نهضت عاشورا.

اين گونه بود که پيامبر اکرم و اهل بيت گرامى ايشان با رفتار خود عقايد و رسوم

جاهليت را باطل کردند و ارزش حقيقى زن را تبيين نمودند.

در عين حال، اين خانواده الگوى تمام عيار عفاف، حيا و پوشش اسلامى بودند تا به

ديگر مؤمنين بياموزند که توجه به مقام و منزلت زن به معنى بى بند و بارى، نگاه ابزارى به او، ويا به معنى هوسرانى و متزلزل ساختن بنيان خانواده نيست.

 

ب) دربارۀ معيار هفتم

 

۱ روزى رسول خدا وارد مسجد مدينه شد، چشمش به دو گروه افتاد. يک دسته مشغول عبادت و ذکر، و دستهٔ ديگر به درس و آموزش مشغول بودند. هر دو دسته را از هر دو دسته کار » : نظر گذرانيد و از ديدن آنها خرسند شد. به همراهان خويش رو کرد و فرمود امّا من براى تعليم » : سپس جمله اى اضافه کرد «. نيک مى کنند و راه خير و سعادت مى پيمايند آنگاه به طرف دسته اى که به تعليم و تعلّم اشتغال داشتند حرکت «. و دانا کردن فرستاده شده ام

کرد و در حلقهٔ آنها نشست.

سى که دوست » : ۲ رسول مکرّم اسلام در يکى از روزها به يارانش فرمود مى دارد نگاهش به چهرهٔ کسانى افتد که از آتش دوزخ در امانند، به جويندگان علم بنگرد.

سوگند به کسى که جان من در دست قدرت اوست، هر شاگردى که براى تحصيل علم (نه به قصد شهرت و نه براى تظاهر و تفاخر)، به خانهٔ عالمى رفت و آمد کند، در هر گامى، ثواب و

پاداش عبادت يک سالهٔ عابد براى او منظور مى گردد. و براى هر قدمى که در اين مسير مى نهد، شهر آبادى در بهشت براى او آماده مى سازند. بر روى زمين که راه مى رود، زمين نيز براى او طلب آمرزش مى کند

٣ امام رضا حديثى مفصل در ارزش علم از پيامبر اکرم نقل مى کند که

اگر آموختن دانش با هدف الهى همراه باشد، کار نيک (حسنه) » : قسمتى از آن چنين است

تلقى مى شود. علم آموزى، عبادت است و مذاکرهٔ علمى، تسبيح و تقديس پروردگار. و عمل و

رفتار هماهنگ با علم، جهاد در راه خداست …

فرشتگان، شيفتهٔ دوستى با دانشمندان اند و با بال و پرشان آنان را نوازش کرده و با درود

۳«… و تحيات خويش به آنان تهنيت مى گويند

٤ اميرمؤمنان على ، که نهج البلاغه اش نشان خردورزى و احترام به تفکر و اى مردم! هشيار باشيد که کمال دين دارى دانش آموختن و عمل برتعقل است، فرمودند

منزلت عالم و دانشمند، والاتر از کسى است که با و سپس فرمودند مبناى علم است اگر مرگ کوشش، روزها را به روزه مى گذراند و شب ها را به عبادت سپرى مى سازد عالم و دانشمندى فرا رسد، شکستى در اسلام پديد مى آيد که جز به وسيلهٔ دانشمندى ديگر قابل جبران نيست

به اين داستان زيبا توجه کنيد که هم بيانگر منزلت علمى و بينش روشن حضرت

فاطمه زهرا، ، است و هم توجه به معرفت و تفکر را نشان مى دهد:

زنى نزد ايشان آمد و گفت مادرى دارم که در باب نماز سؤال هايى دارد. امّا چون

بيمار است، مرا نزد شما فرستاد تا آن سؤال ها را مطرح سازم. حضرت فاطمه به پرسش

آن زن پاسخ داد. زن از اين فرصت مناسب استفاده کرد و سؤال ديگرى را مطرح ساخت.

آن حضرت پاسخِ آن را نيز بيان فرمود. همين گونه، آن زن پرسش هاى متعددى را در ميان

مى گذاشت و حضرت زهرا، ، به تمام سؤالات جواب هاى لازم را بيان مى فرمود تا تعداد

مسأله ها به عدد ۱۰ رسيد. زن از کثرت سؤال ها احساس شرمندگى کرد و گفت: بيش از اين

مزاحم شما نمى شوم.

هر سؤالى » : صديق ه کبرى، ، در حالتى که نشان م ىداد هيچ منتى بر او ندارد، فرمود

اگر فردى در مدت يک روز بارى » : و سپس براى تشويق وى فرمود «. که به نظرت م ىآيد، بپرس

سنگين را به دوش کشيده، آن را به بالاى بام حمل کند و در ازاى آن حق الزحمه اى معادل هزار

«؟ سکه طلا دريافت کند، با توجه به اين مزد، آيا آن کار براى او سخت خواهد بود

پاسخ داد: خير.

من هم کارگزارم و خود را خادم خداوند قرار داد هام. مزد من در برابر هر سؤالى » : فرمود

که پاسخ دهم، از مجموع مرواريدهايى که فاصلهٔ ميان زمين و آسمان را پر کند، بيشتر است.

۱«. پس سزاوار است که از پرسش هاى تو احساس رنج و زحمت نکنم

آری تلاش پيامبر اکرم و پيشوايان ما سبب علاقهٔ مسلمانان به علم و دانش شد،

به طوری که توجه نياکان ما به انديشه و تفکر و ارزشمندى آن غير قابل انکار است.

نياکان ما در جهان اسلام توانستند علوم و دانش بشرى را به پانصد شاخه برسانند ۲. شوق

، و علاقهٔ آنان به دانش سبب شد که در بسيارى شهرها در کنار هر مسجد، مدرسه اى نيز بنا کنند ۳

در آن روزگار، دانشجويان اروپايى براى تحصيل به دانشگا ههاى اسلامى م ىشتافتند و پادشاهان

آنان، براى معالجه به بيمارستان هاى مسلمانان مراجعه مى کردند.

از بزرگ ترين دانشمندان اين عصر ابن سينا بود که به حق، آثار وى يکى

از عوامل اصلى تحول انديشه در اروپا و توجه بيشتر اروپاييان به تفکر فلسفی

و دانش تجربى محسوب مى شود.

ى ايشان يک دايرة المعارف در منطق، رياضيات، علوم « شفا » کتاب

طبيعى و فلسفه است و بخش فلسفى آن هنوز هم از مهم ترين کتاب هاى فلسفى جهان محسوب

مى شود.

ملاصدرا، فيلسوف بزرگ اسلامى دربارهٔ هماهنگى ميان دين و تفکر

نمى شود قوانين اين دينِ بر ح ق الهى که چون خورشيد، » : عقلى مى گويد

روشن و درخشان است، با دانش استدلالى يقينى مخالفت داشته باشد، و

مرده باد آن فلسفه اى که قوانينش با کتاب قرآن و سنت رسول خدا و

۱«. ائمهٔ اطهار مطابقت نداشته باشد

در امور مربوط به بهداشت و سلامتى، وضع مسلمانان بسيار درخشان

است؛ اگر شرايط قبل از اسلام را درنظر بگيريم و اوضاع همان دوره در اروپا را که هنوز حتى

با حمام آشنا نبودند موردتوجه قرار دهيم، درمى يابيم که چگونه دستورات ساده اى مانند وضو

و غسل و ديگر آموزه هاى بهداشتى اسلام مانند طهارت و نجاست و نيز دستورات پيشوايان دين

در مورد سلامتى و درمان ۲، دنياى اسلام را متحول کرد.

يکى از ويژگى هاى فرهنگ علمى دورهٔ اسلامى عدم اختصاص علم به طبقه يا قشرى

خاص بود. در همان زمان رسول خدا زنان به حضور ايشان مى رسيدند و سؤال هاى علمى

خود را طرح مى کردند. حضرت فاطمه يک کلاس علمى تشکيل داده بود و زنان مدينه

براى علم آموزى در آن شرکت مى کردند. برخى از همسران رسول خدا نيز جزو راويان

حديث به شمار مى روند.

نياکان ما در هر شهرى، ابتدا به ساختن مسجد و آموزشگاه اقدام مى کردند. ۳ يکى

از نويسندگان اروپايى مى گويد: فرهنگى در دنياى اسلام پديد آمده بود که حتى پايين ترين ومعمولى ترين افراد تشنهٔ خواندن بودند و گاهى کارگران به غذاى کم و جامهٔ کهنه قناعت مى کردند

. براى اين که بتوانند با پول خود کتاب بخرند با اين که در آن زمان صنعت چاپ اختراع نشده بود، در کشورهاى اسلامى به حد ۴ جلد، /۰۰۰/ کافى کتاب و کتابخانه وجود داشت. دانشگاه بيت الحکمه در بغداد با ۰۰۰

٤ عظمت مسلمين در اسپانيا، ص ۱۷۰

۱ جلد، /۰۰۰/ ۳ جلد، کتابخانهٔ سلطنتى قاهره با ۰۰۰ /۰۰۰/ کتابخانهٔ طرابلس در شام با ۰۰۰

۴۰۰ جلد، دارالحکمهٔ قرطبه در اندلس (کوردوباى فعلى در اسپانيا) / رصدخانهٔ مراغه با 80000جلد از / ۳۰۰ و کتابخانهٔ سيدمرتضى با ۰۰۰ / ۴۰۰ جلد، دارالکتب رى با ۰۰۰ / 300. جملهٔ کتابخانه هايى هستند که تعداد کتاب هاى آنها ثبت شده است ۱

علاوه بر مدرسه هاى کوچک و بزرگ در شهرهاى مختلف دنياى اسلام، دانشگاه هايى مانند دانشگاه قاهره، بغداد، قسطنطنيه، قرطبه، اسکندريه و جندى شاپور، با بهترين امکانات تحقيق و مطالعه، پذيراى دانشجويان از نقاط مختلف دنيا بود. در اين دانشگاه ها رشته هاى مختلف علمى تدريس مى شد و امکاناتى از قبيل لباس، مسکن، کتاب، بهداشت و حتى کاغذ و

قلم مجانى دراختيار دانشجويان قرار مى گرفت. دانشگاه مستنصريه، ساختمانى بسيار باشکوه داشت و داراى چهار مدرسه بود. علاوه بر حقوق ماهيانهٔ استادان، به هر شاگرد ماهيانه يک دينار طلا داده مى شد. آشپزخانهٔ دانشگاه به همهٔ استادان و شاگردان روزانه مقدار معينى نان و گوشت مى داد. دانشگاه، حمام و بيمارستان مخصوص داشت و پزشک بيمارستان، هر صبح، دانشگاه را بازديد مى کرد و براى بيماران نسخه مى نوشت

يکى از دانشمندان بزرگ در اين دوره ابونصر فارابى ۳ است که به معلم ثانى مشهور است وى بسيارى از زبان هاى زندهٔ عصر خود را مى دانست و حدود صد کتاب و رساله تأليف کرده که چهل و چهار جلد از آنها باقى مانده است ۵. او را به حق مى توان مؤسس فلسفهٔ اسلامى ناميد. شيخ الرئيس ابوعلى سينا ۶، معروف ترين دانشمند جهان اسلام است که از او به نابغۀ شرق ياد مى کنند. وى با اين که بيش از ۵۸ سال عمر نکرد و زندگى سياسى پ ر فراز و نشيبى داشت، ۲۴۲ جلد کتاب و رساله نوشته است. تأليفات او در حوزه هاى مختلف، ازجمله فقه، منطق، فلسفه، طب، عرفان، رياضيات و داروشناسى مى باشد. انديشه هاى ابن سينا در زمان خودش به

سرعت در دنياى اسلام گسترش يافت و چندى نگذشت که کتاب هاى اصلى وى به زبان لاتين ترجمه شد و در مدارس اروپا تدريس گرديد

در رياضيات، مسلمانان آثار دانشمندان بزرگ رياضى مانند اقليدس و بطلميوس را ترجمه کردند و سپس شروع به نوآورى نمودند. هيچ کس در تاريخ رياضى نمى تواند شخصيت استثنايى محمد بن موسى خوارزمى ( ۲۳۶  ۱۶۶ ه.ق) را ناديده بگيرد. او معاصر مأمون خليفهٔ را به عنوان يک علم مستقل تأسيس « جبر » عباسى و رئيس کتابخانهٔ بزرگ بغداد بود. وى علم بود که وقتى اين کتاب به اروپا رفت، اروپائيان براساس نام « الجبر و المقابله » کرد. نام کتاب وى يا الگوريسم «Algorithm» ناميدند. همچنين الگوريتم يا «Algebra» اين کتاب، علم جبر را گرفته شده که پس از ترجمهٔ کتاب وى به زبان هاى « الخوارزمى » که فن محاسبه است، از نام اروپايى اين نا مگذارى پديد آمده است ۲. علاوه بر اين، رياض ىدانان بزرگ اسلامى، مانند ابوريحان بيرونى ( ۴۴۰  ۳۶۲ ه.ق)، خواجه نصير الدين طوسى ( ۶۷۲  ۵۹۷ ه.ق)، ابوالوفاى بوزجانى ۳۸۸   ۳۲۸ ه.ق) و غياث الدين جمشيد کاشانى (ازعلماى قرن هفتم واوايل قرن هشتم)ابتکارات  فراوانى در معادلهٔ سرعت، علم مثلثات، حل معادلات درجهٔ دوم، سوم و چهارم، اندازهٔ دقيق عدد پى، ودر هندسهٔ تحليلى و هندسهٔ فضايى داشتند

در حوزهٔ پزشکى و دارويى نيز دانشمندان نامدارى ظهور کردند که شهرت جهانى دارند؛ محمد بن زکرياى رازى يکى ازدانشمندان   بزرگ اين دوره است که ۲۲۰ جلد کتاب و رساله نوشته و نيمى از آنها در طب بوده است. کتاب هاى وى در آبله و سرخک، بيانگر دقت علمى اوست « الحاوى » . و بيش از چهل بار به زبان هاى گوناگون ترجمه شده است کتاب ديگر اوست که ۲۰ جلد بوده و محصول يک عمر پژوهش و آزمايش است و تنها در سال ۱۵۴۲ ميلادى پنج بار در اروپا منتشر شد ۴. وى کتابى نيز در روان پزشکى دارد. « الطب الروحانى » به نام

در اوايل قرن چهارم هجرى تنها در شهر بغداد ۸۵۰ پزشک داراى اجازهٔ درمان بودند ۱ و تعداد دانشجويان پزشکى دانشگاه بغداد بالغ بر ۶۰۰۰ نفر بوده است. پزشکى، شامل رشته هايى مانند پزشکى عمومى، چشم پزشکى، جراحى، مامايى، پزشکى زنان و اعصاب و روان . بوده است ۲

مسلمانان با استفاده از تجربهٔ ايرانيان شروع به ساختن بيمارستان براى بيماران جسمى و روانى کردند. اولين بيمارستان در سال ۸۸ هجرى در دمشق ساخته شد که به تدريج به يکى از مراکز بزرگ درمانى تبديل شد. بيمارستان ها داراى بخش هاى مختلف جراحى، چشم پزشکى، داروسازى، دندان پزشکى، پزشکى زنان و روان پزشکى بودند و معمولاً بخش هاى زنانه و مردانهٔ جداگانه اى داشتند.

بوعلى سينا تا مد تها در شرق و غرب با نام امير پزشکان است « قانون » شناخته مى شد. مه مترين کتاب وى در طب، کتاب که فرهنگ جامعى در پزشکى و داروشناسى است. اين کتاب در اروپا در اواخر قرن پانزدهم ميلادى شانزده بار، و در قرن شانزدهم بيست بار، و در سال هاى بعد نيز به طور مرتب منتشر شده است ۳. کتاب هاى بوعلى به اکثر زبان هاى زندهٔ دنيا ترجمه شد و تا شش قرن، اصل و مبناى پزشکى جهان بوده است و تا مدتى پيش نيز، از کتا بهاى درسى فرانسه ب هشمار

مى رفت ۴. در دانشگاه پاريس، دو تصوير رنگى از دو طبيب دنياى . اسلام آويخته اند: محمد بن زکرياى رازى و شيخ الرئيس ابن سينا ۵ ابن سينا اولين کسى بود که فلج صورت ناشى از سکتهٔ مغزى را تشخيص و سکتهٔ مغزى ناشى از زيادى خون در مغز را به خوبى توضيح داد. مسرى بودن سل ريوى را تبيين کرد، انتقال بيمارى ها از طريق آب و خاک را بيان داشت و عوارض سنگ مثانه را به گونه اى توصيف کرد که برخى از پزشکان گفته اند مشکل است بتوان به آن چيزى اضافه کرد. وى روش روان درمانى

. را توسعه داد و از داروهاى طبى براى اين گونه درمان ها کمک گرفت

جراحى از رشت ههاى مهم پزشکى بود. جراحان چش مپزشک با مهارت، انواع آ ب آوردگى چشم را با عمل جراحى معالجه مى کردند ۲. حتى داروى بيهوشى که از اکتشافات جديد شمرده . مى شود، بر جراحان اسلامى پوشيده نبود. آنان با دارويى گياهى بيماران را بيهوش مى کردند ابوالقسيس جراح ماهرى بود که رساله هاى او را بايد اساس جراحى جديد به حساب آورد. کتا بهاى وى تا يک قرن پيش بارها در اروپا چاپ شده است ۴. جراحان مسلمان، انواع عمليات، مانند جراحى دندان، خُرد کردن و بيرون آوردن سنگ مثانه و کليه، سزاريَن در هنگام وضع حمل . و شکسته بندى استخوان ها را انجام مى دادند

از ويژگى هاى بيمارستان ها اين بود که پزشکى و داروسازى در همان محل بيمارستان تدريس مى شد و شاگردان تمرين عملى داشتند ۶. بيمارستان ها بسيار وسيع بودند و در مسير جريان ملايم هوا قرار داشتند. وقتى که محمدزکرياى رازى خواست بهترين نقطهٔ بغداد را براى بيمارستان انتخاب کند، چند نقطهٔ شهر را انتخاب کرد و در هر نقطه، قطعه گوشتى آويزان نمود تا تشخيص دهد در کدام نقطه، گوشت ديرتر فاسد مى شود و در آن نقطه بيمارستان را بنا نمود ۷. در قاهره بيمارستان بزرگى ساخته بودند که در آن حو ضهايى با فوار ههاى آب، باغچه هاى پر از گل و چهار حياط بزرگ وجود داشت. هر بيمار فقيرى که وارد مى شد، به طور رايگان تحت معالجه قرار مى گرفت و پس از معالجه، پنج سکهٔ طلا براى هزينهٔ زندگى در دورهٔ بهبودى . دريافت مى کرد ۸

تلاش علمى مسلمانان، ديگر حوزه هاى علوم تجربى را نيز در بر مى گرفت. از آن جا که در اين جا امکان طرح همهٔ آنها نيست، به اختصار فقط به برخى از تلاش هاى دانشمندان در رشته هاى ديگر اشاره مى کنيم:

يکى از دانشمندان به نام ادريسى، ۲۹۰ جلد کتاب نوشته که ۵۰ جلد آن در گياه شناسى . بوده است يک دانشمند اروپايى مى گويد: اين که در کتاب هاى شيمى مى نويسند لاوازيه مؤسس علم شيمى است، درست نيست. اگر آزمايشگاه هاى هزار سال پيش مسلمانان و اکتشافات مهم آنان نبود، هي چگاه لاوازيه نم ىتوانست قدمى به جلو بردارد ۲. هنوز حدود صد رساله در شيمى از جابر بن حيان در دست است ۳. پيش از آن که گاليله حرکت زمين به دور خورشيد را اعلام کند، ابوريحان بيرونى و پيش از وى ابوسعيد سجْزى اين عقيده را ابراز کرده بودند ۴. مسلمانان را ههاى تازه اى براى رصد ستارگان پيدا کردند و ابزارهاى بسيارى براى آن ساختند. نخستين تح ولى که تمدن اسلامى در اين علم پديد آورد آن بود که مسلمانان به موهومات مربوط به ستاره شناسى . و تأثير اوضاع کواکب در احوال مردم، از حيث سعد و نحس اعتنايى نکردند آرى، چنين است؛ آنگاه که ملتى قدر علم، فرهنگ، اخلاق و ارزش هاى دينى خود را بداند و با جان و دل، آنها را ارجمند شمارد، درخت علم و معرفت و اخلاق شکوفا مى شود و ثمرات گرانبهاى آن به جامعهٔ انسانى مى رسد.

در حوزهٔ علوم و معارف قرآنى نيز بايد گفت مسلمانان از همان ابتدا، تشنهٔ آموختن قرآن کريم و تبيين معارف آن بودند. به همين دليل، از پيامبر اکرم دربارهٔ معنا و مقصود و محتواى آيات سؤال مى کردند. ساختار قرآن کريم نيز خود به گونه اى است که قوّهٔ تعقل و تدبّر در خود را پرورش مى دهد و خوانندهٔ خود را به تفکر دربارهٔ آيات وامى دارد. رسول خدا به سؤال هاى مسلمانان پاسخ مى داد و آنان را به تفکر بيشتر در آيات قرآن تشويق مى کرد. اين روش، پس از رسول خدا توسط حضرت على و ساير پيشوايان ما ادامه يافت تا اين که به تدريج شاخه اى علمى به نام علم تفسير قرآن شکل گرفت و مفسران بزرگى در تاريخ اسلام ظهور کردند.

تدوين و جم عآورى حديث نيز نزد مسلمانان اهميت زيادى داشت. زيرا از نظر مسلمانان، حديث، دومين منبع هدايت و سعادت بود. امير مؤمنان على که از کودکى با رسول مکرّم اسلام بود، اولين تنظي مکنندهٔ کتاب حديثى است که در آن، سخنان رسول اکرم ثبت شده است. ايشان اين کتاب را به فرزندان بزرگوار خود تحويل داد تا به عنوان سندى مهم، نزد . خود نگه دارند و احاديث آن را به مردم بياموزند ۱

اکنون در ميان ما مسلمانان، صدها کتاب حديثى وجود دارد که سخنان پيشوايان ما در آنها جمع آورى و دسته بندى شده است. همچنين از همان ابتدا، علمى به نام حديث شناسى تأسيس شد که شيوه هاى جدا کردن حديث هاى ساختگى از واقعى و رابطهٔ احاديث با يکديگر و ميزان کاربرد آنها را مشخص مى کند. من هميشه نسبت به دين برنارد شاو، نويسندهٔ معروف انگليسى در اين باره مى گويد محمد به واسطهٔ زنده بودن عجيبش نهايت احترام را گذاشته ام. به نظر من، اسلام تنها مذهبى است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و متغير زندگى، و مواجهه با قرون مختلف را دارد

 

ج) دربارۀ معيار هشتم

 

پيامبر اکرم مردم را به عدالت در همهٔ ابعاد آن دعوت می فرمود که در زير به مواردی از آن اشاره می شود:

۱ عدالت اقتصادى يکی از ابعاد عدالت است که قرآن کريم تفاوت انسان دين دار و بى دين را در آن دانسته و فرموده است:

اَرَاَيۡتَ الَّذى                 آيا ديدى کسى را که

يُکَذِّبُ بالدّينِ                روز جزا را دروغ مى پندارد

فَذِٰلکَ الَّذى                  او همان کسى است که

يَدُعُّ الۡيَتيمَ              يتيم را به شدت (از خود) مى راند

و لا يَحُضُّ                  و (ديگران را) ترغيب نمى کند

عَلىٰ طَعامِ الۡمِسۡکينِ        به خوراک دادن به بينوا

                        ماعون، ۱ تا

٢ رسول خدا همراه با ياران از کوچه هاى مدينه مى گذشت. پيرزنى که کنارى ايستاده بود، جلو آمد تا نياز خود را با پيامبر در ميان گذارد. پيرزن به خيال اين که با امير و سلطانى مانند اميران گذشته روبه رو شده به لکنت افتاد و نتوانست سخن بگويد.

پيامبر با مهربانى در کنار او روى زمين نشست و چنان با ميميت  با او رفتار کرد که او احساس راحتى کرد و آنچه در دل داشت با پيامبر در ميان گذاشت.

٣ رسول خدا به مردم مى فرمود:

«. برترين جهاد، سخن حقى است که انسان در مقابل سلطانى ستمگر بر زبان آورد

٤ روزى اميرالمؤمنين على در حال عبور از کوچه ها، پيرمردى نابينا و از کار افتاده را ديد که در گوشه اى نشسته و از مردم کمک مى خواست. امام، از اوضاع وى پرسيد. گفتند مردى است مسيحى که در ايام جوانى و صحت بدن کار مى کرده و اکنون از کار افتاده و نابينا شده و گدايى مى کند.

عجب، تا وقتى توانايى داشت از او کار کشيديد و اکنون او را به » : امام، ، فرمود حال خود واگذاشته ايد؟ … برعهدهٔ حکومت و اجتماع است که تا زنده است، او را سرپرستى کند؛ برويد از بيت المال به او مستمرى بدهيد

روزى سلمان فارسى و جمعى ديگر از ياران پيامبر در مسجد نشسته بودند. هرکس دربارهٔ اصل و نسب خود چيزى مى گفت و فخرفروشى مى کرد. نوبت به سلمان رسيد.

گفتند: تو نيز از اصل و نسب خود بگو. من، سلمان، فرزند بندهٔ خدايم. گمراه بودم، خداوند به وسيلهٔ رسولش، » : گفت محمد ، ، هدايتم کرد. بَرده بودم، به وسيلهٔ پيامبرش محمد، ، آزادى ام بخشيد.

در اين ميان رسول خدا، ، وارد شدند و گزارشى از جلسه به ايشان داده شد. رسول خدا، ، رو به آن جمع که همه از قريش بودند، نمود و فرمود:

اى مردم قريش، نَسَبِ موجب افتخار براى هرکس، دينش، مردانگيش، و خُلق و خوى اوست، و ريشه و اصلش، عقل او

٦ رستم فر خزاد، فرماندهٔ سپاه يزدگرد، آخرين شاه ساسانى، در راه جنگ با مسلمانان بود. وى که مردى جهان ديده و با تجربه بود، در قادسيه با طلايه داران سپاه مسلمانان برخورد کرد. شب هنگام، سوار بر اسب، روى تپه اى رفت و به ارزيابى آن لشکر پرداخت. با وجود اين که لشکر مسلمانان از نظر عده و تجهيزات اندک بودند، در قلب خويش اضطراب عجيبى احساس مى کرد. از تپه فرود آمد و پيکى سوى زَهرة بن عبدالله، فرماندهٔ آن لشکر، فرستاد و وى را به مذاکره دعوت کرد. فرمانده آمد و سخنانى ميانشان رد و بدل شد.

رستم پرسيد: دربارهٔ دين خود سخن بگوى.

جواب داد: پايهٔ آن دو چيز است: گواهى به يگانگى خدا و رسالت محمد .

رستم گفت: اين که عيبى ندارد؛ خوب است، ديگر چه؟

زَهره ادامه داد: آزاد ساختن بندگان خدا از بندگى انسان ها به سوى بندگى خداوند. ۱

رستم گفت: اين هم خوب است، ديگر چه چيزى؟

زَهره گفت: مردم همه از يک پدر و يک مادر زاده شده اند و همه برادر و خواهر يکديگرند.

رستم گفت: اين نيز خيلى خوب است. اگر ما اين ها را بپذيريم، شما باز خواهيد گشت؟

پاسخ داد: آرى، قسم به خدا به سرزمين هاى شما ديگر قدم نخواهيم گذاشت، مگر

براى تجارت.

رستم گفت: راست مى گويى، امّا در ميان ما مردم ايران، سنّتى از زمان اردشير رايج شده که با دين شما سازگار نيست. کشاورز و پيشه ور حق ندارند به طبقهٔ بالاتر روند و از امتيازات آن برخوردار شوند. اگر اين طبقات در رديف اشراف قرار گيرند، پا از گليم خود درازتر خواهند کرد و با اعيان و اشراف به ستيز برخواهند خواست.

زَهره گفت: پس ما براى مردم بهتر از ديگر حکومت ها هستيم. ما نمى توانيم مثل شما باشيم. ما عقيده داريم که بايد امر خداوند را در مورد همهٔ طبقات رعايت کنيم. همهٔ مردم از يک پدر و مادر آفريده شده اند و همه با هم برادر و برابرند.

يک نکته:

با اين که رسول خدا عدل و مساوات را اساس زندگى سياسى و روابط اجتماعى قرار داده، و با رفتار و گفتار خود، به مردم آموخته بود که حاکم و رهبر مسلمين بايد برمبناى قانون الهى و بدون هي چگونه ستمگرى عمل کند. امّا زمان کوتاهى پس از رحلت پيامبراکرم ، شرايط دگرگون شد؛ حاکمان بنى اميه و بنى عباس، که خود را جانشين رسول خدا مى دانستند، شيوهٔ سلاطين ايران و روم را در پيش گرفتند و حکومت هايى خودکامه و مستبد تشکيل دادند. توجه آنان به مردم کاهش يافت، چاپلوسان گرد آنان جمع شدند، و حق جويان و عدالت پيشگان منزوى گرديدند و يا در مبارزه عليه ستمگران به شهادت رسيدند.

با وجود اين، به علت آموزش هاى مؤثر قرآن کريم، رسول خدا ، اهل بيت بزرگوار و ياران با وفاى ايشان، و افزايش آگاهى هاى مردم، ستمگران ناچار بودند برخى ظواهر را مراعات کنند. يزيد که مى خواست حتى اين ظاهرسازى را هم زير پا گذارد، با قيام تاريخى امام حسين مواجه شد. اين قيام بزرگ، با تأثير عميق خود ابتدا پايه هاى حکومت يزيد و بنى اميه را ويران کرد و سپس به مدرسه اى دائمى تبديل شد تا مسلمانان در آن مدرسه، درس جهاد با ستمگران را بياموزند.

حاکمان بنى اميه و بنى عباس هيچ گاه از انتقاد، اعتراض و مبارزهٔ آگاهان و انديشمندان جامعه و در رأس آنان اهل بيت پيامبر در امان نبودند. نتيجه اين که: تا قبل از ظهور اسلام، مبارزات سياسى معمولاً ميان پادشاهان، سلاطين و رؤساى قبايل براى فتح قلمروى يکديگر پديد مى آمد. اما در دورۀ اسلامى، به علت افزايش آگاهى هاى مردم از حقوق و مسئوليت هاى خويش، مبارزۀ مردم با حکومت براى برقرارى عدالت شکل مى گرفت و وارد معادلات سياسى ميان ملتها و حکومتها گرديده بود

تأثيرگذارى شهادت امام حسين و مقاومت ساير ائمه اطهار به صورت يک جريان مقاومت منفى بزرگ و سراسرى در برابر حکومت هاى ظالم درآمد. رفتار مجموعهٔ انديشمندان و بزرگان علمى جهان اسلام نشان مى دهد که تا چه اندازه تحت تأثير فرهنگ عاشورا بوده اند.

ابوحنيفه، رئيس مذهب حنفى، در اواخر حکومت بنى اميه از طرف والى عراق به احراز عالى ترين مقام قضايى دعوت مى شود ولى او قاطعانه رد مى کند و به خاطر همين عمل شلاق مى خورد. در زمان منصور، خليفهٔ عباسى نيز براى وزارت دادگسترى فراخوانده مى شود، ولى نمى پذيرد و تا آخر عمر زندانى مى شود. مالک، رئيس مذهب مالکى، به خاطر اين اعتراض به خلفا که با زور و اجبار نمى توان بر مردم حکومت کرد، زندانى شد.

همين فرهنگ سياسى قوى که از تعاليم روح بخش اسلام نشأت گرفته بود، حکام بنى اميه و بنى عباس را ناچار به ظاهرسازى و مراعات برخى قوانين مى کرد. آگاهى سياسى و اجتماعى مردم، وجود شخصيت هاى انديشمند در جامعه و طرح مباحث عميق اجتماعى، فضاى سياسى جهان اسلام را از ديگر کشورهاى آن روز کاملاً متمايز مى کرد.

 

دو تهاجم بزرگ

 

در چنين شرايطى و در اواخر دورهٔ بنى عباس و پس از آن، دو حملهٔ وسيع و ويران کننده، يکى به غرب دنياى اسلام و ديگرى به شرق آن صورت گرفت. امپراتورى روم به تحريک کليسا از سال ۴۸۹ هجرى ( ۱۰۹۶ م) به قسمت غربى دنياى اسلام، يعنى سوريه، فلسطين، ترکيه و برخى ديگر از سرزمين هاى مجاور هجوم آورد. اين تهاجم آغاز هشت جنگ طولانى و شديد بود که آخرين آن در سال ۶۶۸ هجرى ( ۱۲۷۰ م) رخ داد. اين جنگ ها که به قصد فتح بيت المقدس از طرف اروپاييان آغاز شد، بالاخره با فرماندهى بى نظير سردار بزرگ مسلمانان به نام صلاح الدين ايوبى با پيروزى مسلمانان پايان يافت؛ امّا بسيارى از امکانات مادى و معنوى دنياى اسلام را از بين برد. از آن جا که در اين جنگ ها اروپاييان صليب با خود حمل مى کردند، اين جنگ ها را جنگ هاى صليبى مى نامند.

تهاجم ويرانگر ديگر، حملهٔ مغولان به بخش شرقى و مرکزى دنياى اسلام بود که به تصرف قسمت هاى وسيعى از جمله ايران انجاميد. با اين که مغولانِ حاکم بر ايران بعداً به وسيلهٔ ايرانيان، مسلمان شدند و آداب تمدن آموختند، امّا ويرانگرى هاى ابتدايى آنان به قدرى وسيع و عميق بود که توان تجديد حيات را براى مدتى طولانى از مسلمانان گرفت؛ به خصوص که بيشتر اين

حملات به سرزمين ها و شهرهايى بود که مرکز علم، فرهنگ و دانش در دنياى آن روز بودند.

چنگيز فرمانرواى قوم مغول، به نيروهايش گفته بود به هرشهرى که مى رسند، هيچ کس را باقى نگذارند؛ مرد و زن، پير و جوان، کودک و بالغ، آزاد و بنده را بکشند.

وقتى او به مسجد جامع شهر بخارا درآمد، بالاى منبر رفت و دستور سوزاندن شهررا صادر کرد و سربازانش به سوزاندن شهر مشغول شدند. تمام شهر، به جز مسجد جامع که وى در آن بود، سوخت. آن گاه دستور داد صندوق هاى قرآن را به صحن آوردند. قرآن ها را پاره کردند و صندوق ها را آخور چهارپايان ساختند. سپس کودکان و زنان را کشتند و جوانان را باخود بردند تا به عنوان سپر جلوى سپاه خود قرار دهند و به شهر بعدى که سمرقند بود، حمله کنند.

اين ويرانگرى ها در بسيارى از شهرهاى ديگر مانند سمرقند، بلخ، مرو، نيشابور، کابل، غزنين، قوچان، هرات، دامغان، سمنان و آمل اتفاق افتاد و سپس به استان هاى ديگر سرزمين اسلامى کشيده شد

باور كنيم رجعت سرخ ستاره را          

ميعاد دستبرد شگفتی دوباره را

باور كنيم رويش سبز جوانه را      

ابهام مردخيز غبار كرانه را

باور كنيم ملك خدا را كه سرمد است

باور كنيم سكّه به نام محمّد است

٭ ٭ ٭

راوی به فتح، فتح نمايان به آسمان  

راوی به تين و زيت به افسانۀ زمان

راوی بخوان به خواندن احمد در اعتلا   

حرا بر بام آسمان، شب معنی، شب

راوی بخوان كه افسر سيارگان مه است

راوی بخوان كه مهدی موعود در ره است

بخشی مختصر از شعر بلند

 علی معلم « رجعت سرخ ستاره »

 


نظرات شما عزیزان:

Arian
ساعت15:29---23 مرداد 1397
خداخیرتون بده

Puria.naseri
ساعت14:15---31 ارديبهشت 1396
سلام و درود بر استاد گرامی خواستم یه تشکر ویژه بکنم چون اگه الان شما نبودین و این وبلاگتون نبود من بدبخت میشدم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: دینی سال چهارم، ،
نویسنده : محمد رضا تیموری
تاریخ : جمعه 7 آذر 1393
زمان : 15:15


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.